loading...
بسیجی سلام
سجاد عاشوری بازدید : 313 شنبه 18 بهمن 1393 نظرات (0)

بس که دلم گرفته بود

رفتم یه شب امام رضا

رفتم به پشت پنجره

بلکه آقا بده شفا

یکی یکی مریض ها رو

آقا خودش میداد شفا

نوبت به درد من رسید

فرمود چته امام رضا

گفتم آقا نمیدونم پر میزنه دلم چرا؟

فرمود دوای تو اینه باید بری به کربلا

گفتم حالا که اینطوره آقا بیا با هم بریم

فرمود مگه نمیبینی مریض دارم میدم شفا

من خودم امضا میکنم خودت برو به کربلا

اما باید قولی بدی

شب های جمعه که میشه

بروی توی حرم بمون

مادر من وقتی اومد، سلام من رو برسون

گفتم آقا «ترسم اینه جواب سلاممو نده»

فرمود به مادرم بگو، منو رضا فرستاده

سجاد عاشوری بازدید : 180 پنجشنبه 04 دی 1393 نظرات (0)

(از زبان حال يك كربلايى)

ﯾﮑﯽ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ۲ﻣﺎﻩ ﭘﯿﺶ ﮐﺮﺑﻼﺑﻮﺩﻡ ﺗﻮﺻﺤﻦ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﺒﺎﺱ ﺑﻮﺩﯾﻢ

ﻣﺪﺍﺡ ﺩﺍﺷﺖ ﺭﻭﺿﻪ ﻣﯿﺨﻮﻧﺪ ﯾﻪ ﻭﻗﺖ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﯼ ﺍﻭﻣﺪ ﯾﻘﻪ

ﺍﻭﻥ ﻣﺪﺍﺡ ﮔﺮﻓﺖ ﮐﺸﯿﺪ ﭘﺎﯾﻴﻦ ﮔﻔﺖ :ﻋﺒﺎﺱ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﯿﮕﻪ : ﻣﺪﺍﺡ

ﺍﺭﻭﻣﺶ ﮐﺮﺩ ﮔﻔﺖ ﭼﯽ ﺷﺪﻩ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ ﺑﻌﺪ 25ﺳﺎﻝ ﺑﭽﻪ ﺩﺍﺭﺷﺪﻡ

ﺍﻻﻥ ﮐﻪ19 ﺳﺎﻟﺸﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﺗﻮﮐﻤﺎﺑﺎﺧﻮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ ﺩﺭﻣﻮﻥ ﺩﺭﺩﺵ ﻋﺒﺎﺳﻪ

ﺍﺯﺍﺻﻔﻬﺎﻥ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﮐﺮﺑﻼﺍﻣﺮﻭﺯ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻥ ﮔﻔﺘﻦ ﺑﭽﺖ ﻣﺮﺩﻩ . ﺩﺭﻭﻍ

ﻣﯿﮕﻦ ﮐﻪ ﻋﺒﺎﺱ ﺣﺎﺟﺖ ﻣﯿﺪﻩ. ﻣﯿﮕﻔﺖ ﻣﺠﻠﺲ ﺑﻬﻢ ﺭﯾﺨﺖ. ﻓﺮﺩﺍﺵ

ﺗﻮ ﺻﺤﻦ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﺒﺎﺱ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﻩ ﭘﺎ ﺑﺮﻫﻨﻪ ﺍﻭﻣﺪ. ﺑﺎ

ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﮔﻔﺘﯿﻢ ﺍﻻﻥ ﻣﺪﺍﺡ ﻭ ﻣﯿﺰﻧﻪ .ﺩﯾﺪﯾﻢ ﺍﻭﻣﺪﺟﻠﻮ۴ ﭘﺎﯾﻪ ﮐﻪ

ﻣﺪﺍﺡ ﺭﻭﺵ ﻭﺍﺳﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺩﺳﺘﺸﻮ ﮔﺮﻓﺖ ﮔﻔﺖ ﺑﯿﺎ ﺑﻐﻞ ﺿﺮﯾﺢ

ﺑﺨﻮﻭﻥ ﻫﻤﻪ ﮐﺴﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﯾﺮﻭﺯ ﺑﻮﺩﻧﻢ ﺑﺎﺷﻦ . ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﮕﻢ ﻏﻠﻂ

ﮐﺮﺩﻡ. ﻣﯿﮕﻪ ﻫﻤﻪ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﻣﺪﺍﺡ ﮔﻔﺖ ﺣﺎﺟﯽ ﭼﯽ ﺷﺪﻩ . ﮔﻔﺖ

ﺧﺎﻧﻮﻣﻢ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﮔﻔﺖ ﭼﻮﻥ ﻧﻤﯿﺬﺍﺭﻥ ﺯﻧﺎﺗﻮﻏﺴﺎﻝ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﺮﻥ

ﺍﻟﺘﻤﺎﺱ ﮐﺮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ1 ﺑﺎﺭ ﺑﭽﻤﻮ ﺗﻮ ﺳﺮﺩﺧﻮﻧﻪ ﺑﺒﯿﻨﻢ . ﻣﯿﮕﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ

ﮐﺸﻮﺭﻭ ﮐﺸﯿﺪﻥ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﺭﻭ ﻧﺎﯾﻠﻮﻥ ﺑﺨﺎﺭﻧﺸﺴﺘﻪ ﺳﺮﯾﻊ

ﺍﻭﺭﺩﻧﺶ ﺑﻌﺪ ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻪ ﻫﻮﺵ ﺍﻭﻣﺪ. ﭘﺴﺮﻣﻮﻭﻥ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﻮﺵ

ﺍﻭﻣﺪﮔﻔﺖ ﺑﺎﺑﺎکمﯼ ﻣﻦ ﮐﺠﺎﺱ؟ﮔﻔﺘﻢ ﺑﺎﺑﺎﺕ ﮐﺮﺑﻼﺳﺖ. ﮔﻔﺖ ﺑﻬﺶ

ﺯﻧﮓ ﺑﺰﻥ ﺑﮕﻮﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺗﻮﮐﻤﺎ ﺑﻮﺩﻡ. ﯾﻪ ﺍﻗﺎﯾﯽ ﺍﻭﻣﺪﺗﻮﺧﻮﺍﺑﻢ

ﮔﻔﺖ .ﭘﺴﺮﻡ ﺑﻪ ﺑﺎﺑﺎﺕ ﺑﮕﻮ ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﺁﺑﺮﻭﻡ ﺗﻮ ﮐﺮﺑﻼﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ. ﭼﺮﺍ

ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ

سجاد عاشوری بازدید : 195 شنبه 22 آذر 1393 نظرات (0)

در این نوشتار تنها به سه واقعه مشهور مرتبط با قیام حسینی در اولین اربعین شهادت سیدالشهداء اشاره می شود و به وقایع دیگر که طبیعتا در آن زمان رخ داده است عنایتی ندارد.

 

 

۱. نخستین زیارت قبر امام حسین علیه السلام توسط جابربن عبدالله انصاری


بشاره المصطفى: از اعمش، از عطیه عوفى روایت شده که گفت: با جابر بن عبد اللَّه انصارى، جهت زیارت قبر حضرت حسین‏ بن على علیه السّلام، راه افتادیم وقتى به کربلا رسیدیم، جابر به کنار آب فرات رفت، و در آن غسل کرد، سپس پارچه‏اى را به کمر بست و دیگرى را به دوش انداخت [و خود را به هیأت زائران خانه خدا در آورد] آنگاه خود را با عطرى خوشبو کرد. و قدمى بر نداشت مگر اینکه خدا را یاد کرد تا به قبر نزدیک شد [جابر در آن ایام نابینا شده بود و جایى را نمى‏دید لذا] به من گفت: یاریم کن تا قبر حضرتش را لمس کنم، من او را یارى کردم، روى قبر افتاد و بیهوش شد، آبى به سر و صورتش زدم تا به حال آمد و سه بار صدا زد: یا حسین، و سپس گفت: دوستى، جواب دوستش را نمى‏دهد، سپس گفت: و چگونه مى‏توانى جواب بدهى، و حال آنکه رگهاى گردنت بریده شده، و بین بدن و سرت جدایى افتاده است، من شهادت مى‏دهم که تو، فرزند پیامبرانى، و فرزند سرور مؤمنانى، فرزند همراه تقوایى، فرزند سلیل هدایتى، تو پنجمین اهل کسائى، تو فرزند سید نقبائى، تو فرزند فاطمه سیده زنانى، و چرا چنین نباشى و حال آنکه به دست سید پیامبران به تو غذا داده شد و در دامن پرهیزکاران تربیت یافتى و از پستان ایمان شیر خوردى، پاک زیستى، و پاک به شهادت نائل شدى، دلهاى مؤمنان در فراقت ناآرامند، و شک و تردیدى ندارند که [شهادت‏] برایت اختیار شده بود. پس سلام خدا و رضوان او بر تو باد، و گواهى مى‏دهم که تو بر همان راهى رفتى که برادرت یحیى بن زکریا رفت. (۱)


بشیر: این على بن الحسین است که با عمه‏ها و خواهرانش نزدیک شما بر در دروازه مدینه وارد شده‏اند. من فرستاده آن حضرت میباشم، آمدم تا شما را از مکان آن بزرگوار آگاه نمایم. هیچ زن پرده‏نشین و محجوبه‏اى نبود مگر اینکه از مکان خود خارج شد


۲. بنا بر قولی رسیدن کاروان اسرا به کربلا


سید بن طاوس می نویسد: قال الراوی و لما رجع نساء الحسین ع و عیاله من الشام و بلغوا العراق قالوا للدلیل مر بنا على طریق کربلاء فوصلوا إلى موضع المصرع فوجدوا جابر بن عبد الله الأنصاری رحمه الله و جماعه من بنی هاشم و رجالا من آل رسول الله ص قد وردوا لزیاره قبر الحسین ع فوافوا فی وقت واحد و تلاقوا بالبکاء و الحزن و اللطم و أقاموا … هنگامى که زنان و فرزندان حسین از شام برگشتند و به عراق رسیدند به راهنما گفتند: ما را از راه کربلا ببر. وقتى به موضع قتلگاه رسیدند جابر بن عبد اللَّه انصارى را با گروهى از بنى هاشم و مردى از آل رسول اللَّه یافتند که براى زیارت امام حسین علیه السلام وارد شده بودند. همه در یک وقت وارد شدند و با یک دیگر شروع به گریه و حزن کردند و لطمه بصورت زدند. ماتمى بپا کردند که فوق العاده دلخراش و جگر سوز بود. زنان آن دیار نیز به ایشان پیوستند و عموما چند روزى عزادارى کردند.(۲) البته آقای رسول جعفریان این نظر را مورد بررسی و نقد قرار داده اند.(۳)


۳. رسیدن کاروان اسرا به مدینه


بشیر بن حَذلَم می گوید: وقتى نزدیک مدینه رسیدیم حضرت زین العابدین علیه السلام پیاده شد و پس از اینکه خیمه‏هاى خود را بر سر پا کرد زنان را پیاده نمود. بعد به بشیر فرمود: خدا پدر تو را که شاعر بود رحمت کند. آیا تو بر گفتن شعر قادرى؟ گفتم: آرى. یا ابن رسول اللَّه، من نیز شاعرم. فرمود: وارد مدینه شو و خبر شهید شدن امام حسین را بده. من بر اسب خود سوار شدم و آن را راندم تا وارد مدینه گردیدم. هنگامى که بر در مسجد پیغمبر خدا رسیدم صدا بگریه بلند کردم و این شعر را سرودم:


یا أهل یثرب لا مقام لکم بها            قتل الحسین فادمعی مدرار

الجسم منه بکربلاء مضرج              و الرأس منه على القناه یدار


یعنى اى اهل مدینه (نام مدینه قبلا: یثرب بوده است) جا ندارد که شما در مدینه بمانید. حسین مقتول شد! این اشکهاى من است که فرو میریزند؛ جسم مقدس امام حسین در کربلا غرقه به خون است و سر مبارکش بر فراز نیزه دور میزند! بشیر میگوید: سپس گفتم: این على بن الحسین است که با عمه‏ها و خواهرانش نزدیک شما بر در دروازه مدینه وارد شده‏اند. من فرستاده آن حضرت میباشم، آمدم تا شما را از مکان آن بزرگوار آگاه نمایم. هیچ زن پرده‏نشین و محجوبه‏اى نبود مگر اینکه از مکان خود خارج شد.


زنان در حالى بیرون آمدند که سر و پاى برهنه بودند، صورت‏هاشان خراشیده بود، لطمه بصورت خود میزدند و صدا به وا ویلا بلند می کردند، هیچ روزى بقدر آن روز گریه‏کننده نبود، هیچ روزى نظیر آن روز به مسلمانان تلخ نگذشت… بشیر میگوید: عموم مردم بر من سبقت گرفتند و متوجه حضرت سجاد(علیه السلام) شدند.


بخدا قسم اگر پیامبر خدا آن طور که به این مردم در باره ما سفارش کرده راجع به کشتن ما توصیه میکرد اینان بیشتر از این به ما ظلم نمی کردند و ما را نمى‏کشتند…


الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ، الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ‏، بارئ الخلائق اجمعین، الذى بعد فارتفع فی السموات العلى، و قرب فشهد النجوى و …


ایها الناس! آن خدائى که حمد مخصوص او است ما را بمصیبت‏هاى جلیل و بزرگ و رخنه بزرگى در اسلام مبتلا کرد. زیرا امام حسین علیه السلام با عترتش شهید شدند، زنان و کودکانش اسیر گردیدند، سر مبارکش را بر فراز نیزه در شهرها گردانیدند. و این مصیبتى است که نظیرى نخواهد داشت.


ایها الناس! کدام یک از شما بعد از شهادت امام حسین مسرور و خوشحال خواهد شد؟ کدام چشم است از شما که از ریختن اشک خوددارى و مضایقه نماید… ایها الناس! کدام قلب است که براى شهید شدن حسین شکافته نشود. کدام قلب است که بحسین علاقه نداشته باشد. کدام گوش است که این مصیبت اسلام را بشنود و ناراحت نشود… بخدا قسم اگر پیامبر خدا آن طور که به این مردم در باره ما سفارش کرده راجع به کشتن ما توصیه میکرد اینان بیشتر از این به ما ظلم نمی کردند و ما را نمى‏کشتند… (۴):


۱. دُرَرالأخبار با ترجمه‏ سید مهدى و على رضا حجازى و عیدى خسروشاهى‏، ج ۱، ص: ۶۹۷ و ۶۹۹، ناشر: دفتر مطاالعات تاریخ و معارف اسلامى‏


۲. سید على بن موسى بن طاوس، اللهوف، انتشارات جهان تهران، ۱۳۴۸ شمسى،‏ ص : ۱۹۶

 


۳. رجوع شود به ره توشه راهیان نور، ویژه محرم و صفر ۱۴۳۰ق، صص۲۰۰ تا ۲۰۵

سجاد عاشوری بازدید : 229 سه شنبه 18 آذر 1393 نظرات (2)

گفتند:ضمايررانام ببر؛ 
گفتم:من...من...من... 
گفتند:پس بقيه چه شدند؟! 
گفتم : همه رفتند زيارت ارباب و 

\"من\"جاماندم..... 

سجاد عاشوری بازدید : 221 سه شنبه 18 آذر 1393 نظرات (2)

می گویند زن های عرب دلشان که می گیرد، غصه که می افتد به جانشان،

راه کج می کنند سوی حرم تو آقا!

می نشیند یک گوشه چادرشان را روی صورتشان می کشند هی می گویند: \"یا عباس ادرکنی

، ادرکنی بحق اخیک الحسین\"

اصلا حرم شما معروف است به عقده گشایی و باز کردن سفره دل... 


می گویند شیعیان مدینه کارشان که گیر می کند، روزگار که سخت می گیرد،

یک راست پشت دیوارهای بقیع ستون دوم روبروی

حرم نبوی می روند و مادرتان را قسم می دهند به شمایی که مشگل گشای دلهایی... 


می گویند شما کاشف الکرب حسینی آقا... می گویند هر که می رود کربلا غم های

دلش حواله می شود به سوی حرم شما،

عقده های دلش باز می شود در آن صحن، دلش آرام می گیرد... 
یا عباس! 


کرب هایم را برایت آورده ام 


غصه هایم را آورده ام 


نه راهی به مدینه دارم نه به کربلا . مانده ام در این شهر پر التهاب. مانده ام در این خستگی 


نذر کرده ام برای دل خسته ام، نذر کرده ام بنشینم گوشه ای و برای دل خسته ام بخوانم:

\"یا کاشِفَ الْکَرْبِ

عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِکْشِفْ کَرْبی بِحَقِ اَخْیکَ الْحُسَیْنِ\" 


دریاب این دل را...

سجاد عاشوری بازدید : 207 پنجشنبه 13 آذر 1393 نظرات (0)

همه شب تا به سحر خواب حرم می بینم

از غم دوری بین الحرمین غمگینم

کربلای تو مرا شهره ی شهرم کرده

کاش یک بار دگر کنج حرم بنشینم

چای روضه صحبتش از چای معمولی جداست

اهل چایی نیستم این نیتش صرفا شفاست

ما نمک پرورده این خاندان هستیم و بس

هرکسی سائل شود اینجا یقینا پادشاست

آرزو یعنی که با چشمای خیسم بنگرم :

پنج کیلومتر دیگر تا به شهر کربلاست


سجاد عاشوری بازدید : 233 چهارشنبه 12 آذر 1393 نظرات (2)

مرغ دل پر میزند پیوسته سوی کربلا

گشته ذکر صبح و شامم گفتگوی کربلا

پیش تر از آنکه مادر  شیر نوشاند مرا

جام اشک و خون گرفتم از سبوی کربلا

با وجود نهر جاریِ فرات و علقمه

خون ثارالله شد آب وضوی کربلا

اشک چشم زینب و خون حسین بن علی

گشته تا صبح قیامت آبروی کربلا

گه کشد در قتلگه گاهی به سوی علقمه

گه برد هوش از سرم نام نکوی کربلا

کعبه و سعی و صفا و مروه ی من کربلاست

هرکجا باشم دلم باشد به سوی کربلا

در صف محشر که سر می آورم بیرون ز خاک

می کند چشمم به هرسو جستجوی کربلا

بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا...

 

یا حسین

 

 

درباره ما
Profile Pic
سلام خوش اومدین من هرروز آپم کپی برداری از این وبلاگ فقط با درج منبع مجاز میباشد
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    برای شادی امام زمان (عج) مایلید چندتا صلوات بفرستید؟
    از وبلاگ بسیجی سلام چقدر راضی هستین؟
    کانال تلگرامی بسیجی سلام

    کلام شهدا
    جبهه صحنه عاشق را و کربلا است،
    بسیجیان می‌آیند و در خون خود می‌غلتند و
     صحنه جنگ را رنگین می‌کنند ولی راضیند
     به رضای او، چرا که حسین(ع) آن طور
     به اینان آموخت. در این جهان هر چیزی
    بهترین دارد و مرگ نیز بهترین دارد.
    بهترین نوع مرگ شهادت در راه خداست.

    پاسدار شهید محمد رضا رمضانی

    آمار سایت
  • کل مطالب : 1300
  • کل نظرات : 383
  • افراد آنلاین : 34
  • تعداد اعضا : 12
  • آی پی امروز : 286
  • آی پی دیروز : 222
  • بازدید امروز : 422
  • باردید دیروز : 750
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 10
  • بازدید هفته : 5,612
  • بازدید ماه : 19,182
  • بازدید سال : 111,322
  • بازدید کلی : 1,023,427
  • کدهای اختصاصی
    کد موس کد کج

    کد کج شدن گوشه تصویر

    ابزار وبلاگ

    شهدای شاخص 95

    انرژی مثبت
    مانند پرنده باش که روی شاخه مینشیند و
    شاخه میلرزد
    ولی پرنده به آوازش ادامه
    میدهد
    چرا که مطمئن است بال و پر دارد
    کپی برداری از مطالب این وبلاگ

    بسیج و امام