loading...
بسیجی سلام
سجاد عاشوری بازدید : 245 دوشنبه 10 آذر 1393 نظرات (2)

در این فکرم که چرا عشق های قدیمی پایدارتر بوده اند...
خودشان میگویند که تا جاری شدن عقد یکدیگر را ندیده اند...!!
پس چگونه به هم عشق میورزیدند و پایه های زندگیشان محکم تر از حال بوده؟؟!

*

هیچ نگاه به آمار طلاق جامعه ی امروز کرده ای؟؟!

*

با اینکه با میل خود همدیگر را میپسندند و چند ماه تا چند سال با هم نامزدند و به قول خودشان میخواهند تفاهمشان را محک بزنند، در سال اول-دوم است که ساز جدایی کوک میکنند و به دیگران میگویند که تفاهم نداشتیم...!!!

*

آن قدیمی ها شاید توقعشان از هم کم تر بوده، زندگی را همان طور که هست قبول کرده بودند و تکیه گاهی مطمئن برای هم بوده اند...
یک مرد به اندازه کافی مرد و یک زن به اندازه کافی زن بوده و هر کدام میتوانستند جایگاه خودشان را نگه دارند...

شاید هم...

برچسب ها عشق , قدیمی , طلاق ,
ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط sadeg در تاریخ 1393/09/10 و 22:32 دقیقه ارسال شده است

قشنگ ترین پستی بوده که تاحالا خوندم .فقط بخون.........
بیخیال لایک ....بخون فقط



مرد مست به خانه آمد
آنقدرمست بودکه گلدان قیمتی که زنش به آن خیلی علاقه داشت راندیدوبه گلدان خوردوگلدان شکست
پیش خودش گفت حتمازنم فرداواسه گلدون کلی دادوبیدادمیکنه همونجاخوابش بردصبح که ازخواب بیدارشد یادداشتی راروی یخچال دید:عزیزم صبحونه موردعلاقتوروی میزچیدم الانم رفتم بیرون تابرای ناهارموردعلاقت چنتاچیزبخرم دوست دارم عشقم”
مردباتعجب ازپسرش پرسید این یادداشت چیه چرامامانت ناراحت نشده
پسر گفت دیشب که مست بودی مامان بغلت کرد بذارتت روتخت توعالم مستی گفتی خانم به من دست نزن من متاهلم...

این نظر توسط AMIR JOON در تاریخ 1393/09/10 و 22:15 دقیقه ارسال شده است

واقعا ارزش خوندن داره....!

کودکی که اماده تولد بود،نزد خدا رفت وپرسید:میگویندفردا مرا به جایی دیگر برای زندگی میفرستید،اما من چگونه میتوانم دوری شما را تحمل کنم؟؟؟خداوند پاسخ داد:فرشته ای با تو خواهم فرستاد.اما کودک که همچنان احساس دلتنگی میکرد با بغض آکنده از عشق گفت:اما هرگاه دلم برای شماتنگ شد چه کنم؟چگونه میتوانم با شما صحبت کنم؟؟؟خداوند اورا نوازش کرد وگفت: فرشته ات دعا کردن وعشق را به توخواهدآموخت.کودک دوباره بهانه گرفت وادامه داد: اما من همیشه از غم دوری شما در عذاب خواهم بود.خداوند لبخندی زد و گفت:فرشته مهربان من همیشه درباره من با تو صحبت خواهد کرد وراه بازگشت به آغوش مرا به تو خواهد آموخت.گرچه من همیشه در کنارتو هستم.در آن هنگام بهشت ارام بود،اما صدایی از زمین شنیده میشد کودک میدانست که باید به زودی سفرش را آغاز کند.او به آرامی یک سوال دیگر از خداوند پرسید:خدایا من فرشته ام را با چه نامی میتوانم صدا کنم ؟؟؟
خداوند پاسخ داد :


کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
سلام خوش اومدین من هرروز آپم کپی برداری از این وبلاگ فقط با درج منبع مجاز میباشد
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    برای شادی امام زمان (عج) مایلید چندتا صلوات بفرستید؟
    از وبلاگ بسیجی سلام چقدر راضی هستین؟
    کانال تلگرامی بسیجی سلام

    کلام شهدا
    جبهه صحنه عاشق را و کربلا است،
    بسیجیان می‌آیند و در خون خود می‌غلتند و
     صحنه جنگ را رنگین می‌کنند ولی راضیند
     به رضای او، چرا که حسین(ع) آن طور
     به اینان آموخت. در این جهان هر چیزی
    بهترین دارد و مرگ نیز بهترین دارد.
    بهترین نوع مرگ شهادت در راه خداست.

    پاسدار شهید محمد رضا رمضانی

    آمار سایت
  • کل مطالب : 1300
  • کل نظرات : 383
  • افراد آنلاین : 37
  • تعداد اعضا : 12
  • آی پی امروز : 171
  • آی پی دیروز : 127
  • بازدید امروز : 435
  • باردید دیروز : 246
  • گوگل امروز : 8
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 3,725
  • بازدید ماه : 17,295
  • بازدید سال : 109,435
  • بازدید کلی : 1,021,540
  • کدهای اختصاصی
    کد موس کد کج

    کد کج شدن گوشه تصویر

    ابزار وبلاگ

    شهدای شاخص 95

    انرژی مثبت
    مانند پرنده باش که روی شاخه مینشیند و
    شاخه میلرزد
    ولی پرنده به آوازش ادامه
    میدهد
    چرا که مطمئن است بال و پر دارد
    کپی برداری از مطالب این وبلاگ

    بسیج و امام